مهمانی صندوق خونه خاله مژده
امروز من و مامان و مامان بزرگم قراره بریم خونه ی خاله مهمونی . این دومین باری که من خونه خاله مژده می رم. دفعه ی اول وقتی بود که رفتم تا حاج آقا برام اذان بگه . اونجا خوش گذشت و همه فامیل بودند. من هم یه خورده خندیدم ، بازی کردم ولی بعدش یه دفعه نمی دونم دلم در گرفت گرمم شد و .خلاصه لج کردم و حسابی گریه کردمو ساکت نمی شدم تا بعد از کلی اسپند دود کردن و تخم مرغ شکستن یک دفعه آروم شدم. (خلاصه خودمو خوب نشون دادم قرار نیست که من همیشه آروم باشم.
نویسنده :
مامانی و بابایی
10:01